مگه میشه ؟ !!!


من که تا حالا در زندگانی کم شدن قیمت چیزی رو تجربه نکردم و چند تا ضربه اساسی هم خوردم بابت افزایش قیمتهای یهویی و پیش بینی نشده ،چند روزیه که از کاهش حدود سی در صدی !!! کرایه های اتوبوس کلی متعجب و البته کمی هم مشعوفم .

ظاهرا این کاهش ، در کنار  بالا بردن هزینه پارکینگ های عمومی در مرکز شهر، در راستای تشویق شهروندان محترم در استفادۀ هر چه بیشتراز  وسایل نقلیه عمومی برای رفتن به مرکز شهر و کم کردن ترافیک سنگین صبحگاهی و عصر گاهی می باشد. تمام .


همین طوری از اینجا 5


یه بچه تپل و بامزه  با پدرش اومدن خرید ،شاید هم پدربزرگش ،آره احتمالا پدربزرگش 

من و یه نفر دیگه از بچه ها خودمون رو می کشیم اینقدر براش دست تکون می دیم و شکلک در میاریم تا اون گوله نمکِ چاق هم تفقدی می کنه و لبخندی میزنه و دلمون رو بیشتر می بره

بعد این همکار من می گه من خیلی  کلاکی ام  !!  دلم بچه می خواد باید برم به پارتنرم بگم امروز !!

بعد من می گم کلاکی چی هست حالا ؟ و می گم  ( البته این یکی رو تو دلم ) من  اصولا بخوام تصمیم بگیرم  که یه کیلو پرتغال هم بخرم بیشتر از اینی که الان تو به این نتیجه رسیدی که به پارتنرت بگی  بچه دار بشیدطول می کشه .

گفت کلاکی* یعنی بچه دوست یعنی اینایی که وقتی بچه می بینن ذوق می کنن و .... بعد توضیح داد که من از خانواده سنتی و اونقدری مذهبی نیستم که بخوام حتما قبل از بچه دار شدن ازدواج کنم ولی پارتنرم ( پارتنرش اهل آفریقای جنوبیه ) از یه خانواده مسیحی معتقده و حتما باید قبل بچه دار شدن ازدواج کنه اون هم ازدواج تو کلیسا که من دوست ندارم. 

می خواستم بگم  دختر برو خدات رو شکر کن مذهب خانواده پارتنرت اینقدری سافته که به این قسمت عشق و حال و جوونی و زندگی که دارید با هم می کنید فقط با قرارِ دل ،کاری نداره.برای اون قسمت بچه مچه هم خدا بزرگه و ان شاالله مشکل همه جوون هارو حل می کنه !


*clucky رو تو دیکشنری سرچ کردم دیدم میشه کُرچ ،این جاست که یاد گرفتن زبان تو محیط یه چیز دیگه اس ....

تهوع آوره


یک سری از هم جنسان محترم هستن که اصولا تو قرار و قانونشون نیست هیچ حرفی رو ساده و رو راست و بی پیچیدگی بزنن. یعنی از انواع صنایع ادبی استفاده می کنن برای گفتن یک حرف. 

انگاری بهش هم می گن سیاست داشتن !

حالا خود این رفتار و عادت به اندازه کافی چندش و رو مخ هست ولی مشکل وقتی بیشتر میشه که فکر کنن تو هم از همون قماشی و شروع کنن به decode !!! کردن حرفهای تو به خیال خودشون.

مثلا  یه چیزی  می گی واضح ،روشن ،آشکار بعد می بینی طرف انگار دزد گرفته کلی علامت سوال و تعجب میشه در برابر حرف تو و شروع می کنه بازپرسی ، اون هم از نوع زیرپوستی !!! اول تعجب می کنی ،بعد میبینی که نه چون از دید اون تو هم الان حرفت رو تو شش تا لایه پیچوندی ، داره سعی می کنه حرف و منظورت رو رمز گشایی کنه و بزنه تو پَرِت که  فکر کردی !!  من زرنگ تر از این حرفهام که بخوای با طعنه با من حرف بزنی. 

بابا به پیر به پیغمبر پشت جملات من هیچ مفهوم دومی پنهان نیست . خوشبختانه ( البته شاید هم گاهی متاسفانه ) من از این استعداد زنانه بی بهره ام ، صفرِ صفر ....  

در ادامه پست قبلی


ه ... تعریف می کرد یه بار با یک نفر ( نیوزیلندی )  صحبت می کردن و طرف ازش پرسیده که اهل کجایی و ... و بعد به این رسیدن که اسمت چیه و ه.. هم گفته اسم من تلفظش برات سخته اون طرف هم  گفته یعنی دیگه از فتح الله سخت تره !!!!!!

خلاصه معلوم شد طرف یه دوست ایرانی صمیمی داره که اسمش فتح الله است .

نامرد نکرده اسمش رو عوض کنه ،  نشسته بال بال زدن این بنده خدا رو نگاه کرده در تلاش برای یاد گرفتن اسمی به این سختی   

همین طوری از اینجا 4

اینجا خیلی پیش میاد که ازم می پرسن کجایی هستی یا این مدلی که این لهجه مال کجاس ؟ یا اینکه این لهجه روسیه ، نه ؟ !!!! یا حتی اینکه چه لهجه قشنگی داری !!

و بعد جواب اینکه مال کجام معمولا به یه مکالمه کوتاه ختم میشه که همیشه یه حس فوق العاده خوب به جا می ذاره.

بعضی ها ایران رو نمیشناسن به بعضی هاشون وقتی می گی شاید به پرشیا می شناسی کشور من رو متوجه می شن ایران کجاس. بعضی ها هم ایران رو با تلفظ آیران می شناسن ،  از کجا در آوردن این تلفظ رو نمی دونم !

بعد می پرسن از خانواده ات کسی هست اینجا یا نه و  می گن که چقدر شجاعی که همچین کاری رو کردی و عجب تغییری دادی تو زندگیت. بعد از بچه می پرسن و وقتی می گم بچه ندارم می گن چه بهتر، قشنگ بذار جا که افتادی بعد بچه دار شو !!!

بعضی ها هم دوست ایرانی یا فامیل ایرانی دارن و خیلی خوشحال کننده است این همه حس مثبتی که تو تجربه هاشون تو برخورد با ایرانیها داشتن. یادمه یه بار به یه خانومی که گفتم ایرانی هستم گفت من خیلی دوست داشتم می تونستم فارسی حرف بزنم گفتم زبون ما رو می شناسی ؟ گفت آره همسر یکی از فامیلها یه خانوم ایرانیه و بعد شروع کرد کلی از خوب بودن اون فامیل ایرانی گفتن.

دیروز هم یه خانومی ازم پرسید اهل کجایی  وقتی گفتم ایران کلی ذوق کرد و گفت من ایران رفتم چقدر کشور قشنگیه ....  سال 2011 با یک گروه نیوزیلندی اومده بودن ( رفته بودن ! ) ایران ،سفرشون رو از شیراز شروع کرده بودن و اصفهان و یزد رو هم گشته بودن ،دو هفته ایران بودن و بهشون حسابی خوش گذشته بوده .

می گفت چند نفر تو گروهمون می خوان باز برنامه بذارن و برن چون خیلی خوب بود سفرمون می گفت  ایرانیها  خیلی مهربون بودن با یه لبخند بزرگ روی لب مثل تو که همون طوری لبخند داری ....

دیروز یه آدم کنجکاو دیگه هم داشتم ، یه برادرِ خوشتیپ کیوی که دیدم یه جوری با کنجکاوی داره نگاهم می کنه و بالاخره وقتی داشت می رفت برگشت و گفت راستی اهل کجایی ؟ گفتم  بهش که اهل کجام 

گفت یه دقه صبر کن و شروع کرد به فکر کردن و بالاخره گفت  هوبی ؟ چی طوری ؟

منم گفتم وااای چقدر لغت فارسی بلدی تو !!! خیلی خوشحال شدم که دیدمت . اونم با کلی ذوق گفت منم همین طور و خوشحال و خندون رفت !!