سالهای آخری که ایران بودم شروع کردم به تفکیک زباله ، کاغذ ،قوطی های فلزی و ظروف پلاستیکی قابل بازیافت را جدا می گذاشتم

خوشبختانه محل جمع آوری ضایعاتِ قابل بازیافت فاصله زیادی تا خانه نداشت و با جمع شدنشان سرگردان نمیشدم که باید کجا ببرمشان 

کنارگذاشتن  باقی مانده یا دور ریزِ مواد غذایی  برای گربه های محل هم اگر چه با نیت دیگری بود  ولی نتیجۀ موازیش  قدمی بود برای کمتر آلوده کردن محیط زیست 

عادت دادن خودم به کنترل باز ماندن شیر آب در حین ظرف شستن و حمام کردن هم قدم مثبتی بود 

اینجا در این سرزمین با همراه بودن اکثریت مردم ،دولت ،سازمانها ...انگیزه و اطلاع در زمینۀ تلاش برای حذف عادات و رفتارهای ضرر رسان به طبیعت و محیط زیست بیشتر و عمل کردن به آنها راحت تر می شود. 

سال اولی که اینجا آمده بودم ،حجم پلاستیکهای غیر قابل بازیافت یا همان کیسه های خرید در سوپرمارکتها برایم وحشتناک بود و متعجب بودم که این همه پلاستیک در این کشور ؟؟ 

البته خیلی ها هم همان موقع ( و خود ما زمانی که امکانش فراهم شد ) از کیفهای پارچه ای یا کارتن به جای پلاستیک استفاده می کردند ولی در مقابل ،افرادی که از کیسه های پلاستیکی استفاده می کردنددر کل بیشتر بود.

تا اینکه خوشبختانه بحث پایین آوردن مصرف پلاستیک داغ تر و داغ تر شد و الان چندین ماه است که کیسه پلاستیکی از تمام سوپر مارکتها و اغلب فروشگاهها جمع شده است. 

حالا هر کس می داند که باید همراه خودش جعبه یا کیفی داشته باشد برای گذاشتن اقلام خریداری شده .

قدم بعدی حذف ظروف یک بار مصرف در قسمت میوه و سبزی  و بخشی از سوپر مارکتها است که اینجا به آن دِلی (Deli) می گویند و جایی است که  غذای آماده ،سالاد ،...فروخته میشود. 

چند وقت پیش یکی از سوپرمارکتهای زنجیره ای بزرگ اعلام کرد که در حال آماده کردن شرایطی است  که مشتریان بتوانند از ظروف خودشان برای خرید مواد غذایی استفاده کنند و این یعنی حذف شدن بخش عظیمی از مواد غیر قابل بازیافت...


واقعیت این است که ما انسانهای به اصطلاح اشرف مخلوقات به معنای واقعی کلمه کره زمین را به گند کشیده ایم و موجودات بی زبان دیگر را قربانی ندانم کاریهای خود کرده ایم ولی هر کدام از ما شاید بتوانیم قدم کوچکی در بدتر نکردن اوضاع برداریم 


من برای خرید سوپر مارکت از کیف های پارچه ای استفاده می کنم .

برای حذف پلاستیکی که هنوز در قسمت میوه و سبزیجات استفاده می شود تعدادی کیف توری که جای کمی می گیرد سفارش داده ام.

خوشبختانه در مورد شیشه ،فلز و پلاستیکهای قابل بازیافت اینجا هر خانه ای از طرف جایی شبیه به شهرداری سطل بزرگی دریافت می کند و این جور اقلام هر دو هفته یک بار طبق زمانبندی تغیین شده برای هر محل،  جمع آوری می شود. 

پلاستیکهای غیر قابل بازیافت را هم من جمع می کردم و به مکانهایی که آنها را تحویل می گرفتند می بردم . متاسفانه چندین ماه پیش این جایگاه ها جمع شدند و علت هم این بود که دیگر کشور چین که قبلا این پلاستیکها را می خرید سیاستش را در این زمینه تغییر داد و خرید پلاستیک را متوقف کرد.

اما حدود یک ماه است که اعلام شد در چندین شهر از جمله اوکلند دوباره این پلاستیکهارا میشود تحویل داد چرا که شخصی از گرانول کردن آنها و مخلوطشان با بطریهای پلاستیکی شیر، نرده هایی میسازد که می تواند جایگزین نرده های چوبی در مزارع و مراتع بشود.

برای کشیدن روی مواد غذایی هم به جای سلفون، تعدادی کیسه با سایزهای مختلف گرفته ام که البته میشود این کیسه هارا در خانه هم درست کرد.

beeswax wraps هم جایگزین بسیار خوبی است که فعلا این جا قیمتش بالا است.

می شود تا آنجا که مقدور است مواد غذایی با بسته بندی کاغذی یا داخل ظروف شیشه ای  را جایگزین بسته بندی پلاستیکی کرد. 

از دور ریختن موادغذایی تا حد امکان خودداری کرد، چرا که گاز متان ناشی از فساد این مواد در زمینهای جمع آوری زباله از عوامل مهم آلودگی هواست.

می شود برقهای اضافی را خاموش کرد،دلیلی ندارد تمام چراغهای خانه روشن باشد و مسلما خاموش کردن چراغ در جاهایی که احتیاج به روشنایی ندارد نشان از عدم تمکن مالی کسی نیست.

می شود به مصرف آب حساس بود،می شود در روزهای سرد زمستان با لباس تابستانی در خانه نگشت 

می شود وسایل گرمایش و سرمایش را وقتی که خانه نیستیم خاموش کرد و کمی سرما و گرما را برای مدت کوتاه، بعد برگشت به خانه تحمل کرد. 

خیلی کارها می شود کردفقط باید خواست و هر قدم هر چند کوچک را بی ارزش نشمارد ...  

  

زمستانه

بعد از بیست و نه سال امروز میل بافتنی و کاموا دست گرفتم 

آخرین بار گمان می کنم همان دوره راهنمایی بود و انجام تکالیف حرفه و فن

حالا بعد از این همه سال دست و دلم هوس بافتن کرده اند 

می چسبد در این هوای سرد و بارانی ،یک استکان چای داغ بریزی ،کنار پنجره بنشینی و شال ببافی و خیالهای شیرین ...

طرف در پروفایلش ،حالا در هر کدام از این فضاهای مجازی،جای اسم فقط اولین حروف  اسم و فامیلش را می نویسد 

بعد جای عکسش هم  یا عکس بچه هایش را می گذارد یا در مواردی عکس شوهر سبیل کلفتش را ،یعنی کلا  ذوب در خانواده ، یعنی هویت خودش کشک ،دو حرف الفبا است پشت سایه آقا و بچه ها... 

بعد با همچون داستانی  لابد وقتی برای دوستی ،فامیلی  که با اسم و عکس پیدایش کرده ،درخواست دوستی می فرستد و آن بنده خدا در خواست دوستی بچه ای یا مرد غریبه ای را که نام و نشانش هم دو حرف از حروف الفباست  را رد می کند ،شاکی می شود...

درست است که شما فرزندانتان و همسرتان را دوست دارید، ولی در بیست تا عکس پروفایلتان یکی هم از خودتان باشد بد نیست 

والا به خدا


عزیزان دلم آخر این یعنی چه که از بچه هایتان تشکر می کنید بابت به دنیا آمدنشان

"مرسی که به دنیا اومدی" !!!!

درسته که  خلاقیت در سخن خوب است،  ولی دیگر به جفنگ که نباید افتاد!

تولد فرزند شما کار مشترکی بوده از شما و همسر محترم ،حالا اگر جای تشکر و تمجیدی هم باشد، طرف تشکر شخص دیگری است ،بگذارید بچه بازیش را بکند  

از دانشگاه

تو اینستاگرام دانشگاه یه هیستوری گذاشته شده بود که خبرتان هست که این هفته هفتۀ سکسه ؟!!!!

برای همچون منی که در فیضیه دانشگاهها درس خوانده ام و کله سحر برای بستن چاک مانتو _که تازه از حدودهای قوزک پا شروع میشد و تا زمین ادامه داشت_ توسط مامور مستقیم خدا در دانشگاه به جستجوی سنجاق قفلی فرستاده شدم ،هضم چُنین مواردی آسان نخواهد بود!!


و این هفته سکس چه بود؟ 

نمایشگاهی  برای آگاهی دادن ،مشاوره پزشکی ،.... برای جوانانی  که هر چه خودمان را بکشیم و گلویمان و جاهای دیگرمان را شرحه شرحه کنیم زور غرایزشان می چربد به زور جاهای دیگرشان و چون این کشورها توسط احمقهایی اداره میشود لجام گسیخته که نمی دانند  روشهایی هم هست که خلاصه اش می شود سر کوب کردن میلی طبیعی و ایجاد هزاران عقده و مساله در سالهای آتی _که البته آنش دیگر مهم نیست_به جای برخورد علمی و آگاهانه با این پدیده و انداختن آن در مسیری که ضرر و زیانی برای کسی نداشته باشد... 

باشد که به راه راست هدایت شوند