دیروز افتادم به جون خونه برای تغییر چیدمان

اول از همه اتفاق خوبی که افتاد از دست اون دوتا صندلی بی ریخت که نمیدونم چرا اینقدر ازشون بدم میاد راحت شدم یکیش رو گذاشتم تو کمد و یکیش رو هم بالای خشک کن !!! دیگه جلو چشمم نیستن. 

بعد مبل ها رو جا به جا کردم ، نتیجه عالی شد ،خونه دلبازتر شده ،جلوی پنجره اصلی  باز شد و حالا میشه رفت کنارش ایستاد و چای خورد و سرسبزی اطراف و صدای پرنده ها رو  همراه چای سر کشید....

سه تا گلدون دلبرم هم فکر کنم باهام  اخت شدن ، حال و هوا و علاقه هاشون دستم اومده 

لوسی نور زیاد ولی غیر مستقیم دوست داره اما با آب میانه ای نداره و دوست داره هر چند وقتی هم  سر جاش بچرخونمش 

گل پری نور خیلی کم دوست داره ولی اهل چرخش و این اطوارها نیست 

نازگل هم از نور بدش میاد از گرما هم همینطور ولی عوضش عطشش زیاده ...

ماهی های تو حوض هم یه نموره خودشون رو تو دلم جا کردن به خصوص از وقتی دو تا کوچولو هم به جمعشون اضافه شده....  

یه تویی هم درخت توی حیاط رو نشون کرده و معمولا آواز اول صبح و دم غروبش رو روی اون می خونه... 

و البته گربه هایی که گاهی به سودای گرفتن ماهی میان توی حیاط و ناکامی های پی در پیشون هیچ دلسردشون نمی کنه و عوضش معمولا یه ناز و نوازش حسابی و چند دقیقه بازی و ورجه وورجه نصیبشون میشه ...


نظرات 1 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 12 اردیبهشت 1397 ساعت 23:13

این مدت کلی ضرر کردم که این مطالب و نوشته های زیبا رو نخوندم ها

نه بابااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد