دلم عجیب گرفته 

امروز عصر بیشتر از  اغلب این عصرها 

قدم زدن تو هوای خنک بعد غروب

سرک کشیدن تو کتابفروشی و مغازه های صنایع دستی هم هیچ اثری نداشت 

چقدر این عصرها دلگیرن 

چقدر این هوا سنگینه 

چقدر این دل من پره .....




نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست شنبه 9 دی 1396 ساعت 17:06



دلم گرفته؛
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو،
که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز !
مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد !
شنیده خواهد شد ...

سهراب سپهری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد