آخر هفته رفتیم یکی از ساحلهای تقریبا نزدیک 

هوا آفتابی ولی خنک بود با یه مقدار بادی که باعث میشد ترجیح بدم کلاه کاپشنم رو هم بذارم 

بعد تو همین وضع یه عالمه ( در معیار جمعیتی اینجا البته ) آدم تو آب بود از هر رده سنی 

آفتاب خوشگل اون روز همه رو از خونه ها کشونده بود بیرون .

 هیچ وقت فکر نمی کردم آفتابی بودن یک روز بتونه اینقدر تو برنامه و روال روزم تاثیر بذاره ولی خوب وقتی جایی باشی که اغلب روزها بارونی و ابریه و نکته مهم تر اینکه تو روز آفتابی بتونی یه سری فعالیتها و تفریحات خاص انجام بدی قضیه فرق میکنه  

ساحلی که رفته بودیم یه جورایی یه ساحل محلی بود و اینقدری متفاوت بود که  حس این رو داشتم که اومدم خارج

با دیدن آدمهایی که یه عده شون داشتن شنا میکردن  یه چندتایی روی نیمکت نشسته بودن و باهم حرف میزدن و یکی دو نفر هم درازکشیده بودن و آفتاب می گرفتن و موسیقی گوش می کردن با خودم فکر می کردم واقعا چرا اینها یکی از خوشحال ترین مردم دنیان؟ همین الان چرا خوشحالی تو قیافه هاشون موج میزنه؟ کنار یه عالمه دلیل یه دلیل هم این بود که فقط به خاطر جایی که متولد شدن هر روز با صرف هیچ هزینه ای یا هزینه خیلی کم دارن از چیزهایی استفاده می کنن که خیلی ها برای رسیدن بهش باید منتظر زمان مناسب باشند و کلی هزینه کنن که به صورت محدود ازش استفاده کنن،اینها انگار دائم در تعطیلاتن و نکته مهمش اینه که کاملا کاملا قدر شرایطی رو که دارن میدونن....


ولی واقعا چه خوبه ها  که صبح از خواب پاشی تو اتاقت مایوت رو تنت کنی ، ده،یازده تا پله رو بیای پایین و بپری تو آبهای آبی اقیانوس آرام 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد