عصری از حموم که اومدم دستم رفت سمت گوشی و آدرس اینجا رو زد که بیام ببینم چه حال و چه خبر؟!
بعد نمیدونم چرا رفتم روی لینک اولین نوشته ام و بعد همینطور خوندم و خوندم...
نوشته های گذشته چند ساعتی در گیرم کرد ،بعضی هاشون برام جدید بودن انگاری ،بعضیا برام جالب بودن به خاطر نوع برداشتم و یا برخوردم با اتفاقات اینجا
اتفاقات از سر گذشته مرور شد
همه نوشته هارو نخوندم البته ،شاید بخونمشون تو این چند روز ،مرور حس و حال این دو سه سال گذشته بد هم نیست .
با خوندن نوشته هام به این نتیجه رسیدم که کم حرف تر و درون گراتر شدم ، قبلا بیشتر حرف میزدم انگار، گرچه این حرف زدن خودم با خودم بوده ولی همون کشیدن حرف ها ،در دردلها از ته ذهن و دل به روی کاغذ هم بیشتر بوده قبلها
بی خیالی و بی تفاوتی پیدا کردم به خیلی چیزها و حساس و زودرنج شدم به یک سری چیزها
خوشحالم که نوشته ام روزهام رو ،کاشکی حتی بیشتر می نوشتم کاشکی حتی گاهی بی مراعات می نوشتم
ولی خوبه که نوشتم
بله همه را خوندم
قبول می کنیم ،بی رد و بی نشونی شما اخه
من هم کم کاری و کم حرفیتونو تایید می کنم.
این همه تو این چند روز نوشتم خوندی شما آیا ؟؟
قسمت آخر این پست رو خوب گفتی ،
من به شخصه خودم اینجوری ام ،
چون دلم می خواد سال ها بعد اگه نوشته هامو ،
خواستم بخونم تمام خوب و بد هاش رو راحت حس کنم .