و من امروز شاد بودم

تو این دو سال، تنها خبر خوشی که تهِ تهِ دلم رو از شادی حساابی قلقلک داد خبر اومدن خواهرم بود به استرالیا 

دیگه مطمئن بودم که منصرف شدن از اومدن و وقتی دیدم که  اینطور نبوده و یکی از عزیزترین هام داره  اینقدر نزدیک میشه که با دو ساعت پرواز میشه دیدش ،ذوق و هیجانم حد و اندازه نداشت  

البته این شادی نتونست به همون پررنگی بمونه وقتی که تصمیمشون رو برای شهر اقامتشون عوض کردن ،ولی  بازهم خیلی خوب بود وقتی فاصله فعلی لااقل نصف میشد !!

بعدِ اون خبر ،اتفاق امروز دومین اتفاقی بود که بعد این همه مدت با تمام وجود خوشحالم کرد .

امروز ه... برای یه شغلی که دقیقا همون چیزیه که تخصصش رو داره و علاقشه با یه شرکت معروف و معتبر قرار داد بست و انگاری  یه وزنه چند تنی از پشت من  برداشته شد...

دیدن نتیجه دادن این همه تلاش و پشتکار و نا امید نشدن و صبر، شیرین بود خیلی شیرین

خوشحالم و ذوق زده و هیجان زده 

امیدوارم دلیل  سومین خوشحالی عمیق خودم باشم ،خودِ خودِ خودم  



نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست شنبه 6 خرداد 1396 ساعت 00:08

به خاطر خبرهای خوب بهت تبریک میگم و برات آرزوی موفقیت دارم. موفقیت به معنای اخص کلمه که برایت آرامش و آسایش خاطر بیاره.

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد