واقعا !!!

پنجشنبه ، همین پنجشنبۀ 27 آپریل ، دقیقا یک سال شد که دارم می رم سرِ این کار 

هر جوری حساب می کنم باورم نمیشه یک سال گذشته ، مگه میشه همچین چیزی !!!!

یک سال کار کردن تو یه جایی که هیچ ربطی به هیچ چیزِ من نداشت و نداره ، نه به تحصیلم ،نه به علایقم، نه به تجربه های قبلیم نه به روحیه ام .... 

البته شاید به اون قسمت از روحیه ام که علاقه من به کارها و تجربه های عجیب غریب و دور از ذهن داره ، ربط داشته باشه . مطمئنم چند سالِ بعد خوشحالم از داشتن چنین تجربۀ بی ربطی تو زندگیم .

به قسمتهای سخت این تجربه کار ندارم ولی در کنار همه سختیها و حتی تلخی ها ( که این تلخی ها فقط حس من بودن و نه یه اتفاق خاص ) یک عالمه تجربه مثبت داشت این یک سال . شاید هیچ جور دیگه نمیتونستم اینقدر خوب این جامعه و لایه های مختلفش رو بشناسم...

فهمیدم که چقدر صبورم ، چقدر تحملم زیاده ، چقدر شهامت دارم ،چقدر اهل عملم ، چقدررر متکی به خودم هستم ، چقدر کنترل دارم روی خودم ، چقدر تو یه سری زمینه ها اعتماد به نفسم زیاده.....

و در کنار این ها متاسفانه چقدر ضعف دارم تو یه همت نه خیلی کوچیک و نه اونقدرها بزرگ برای رسیدن به وضعیت دلخواهم ، چقدر تو یه سری زمینه ها اعتماد به نفسم کمه ، چقدر پشت گوش میندازم کارهایی رو که مدتهاس باید انجام بشه ....

باید در زمان نه خیلی طولانی این محیطِ کارِ پر از آدمهای خوب و تجربه های بسیار مفید و لازم ولی بی نهااایت بی ربط رو ترک کنم ، هرچی تجربه بود تا الان و شاید دو سه ماه دیگه بسه 

باید کاری کنم....

 

مدیرم همون اول بهم گفت می دونم خیلی زود میری و کار خودت رو پیدا می کنی ! ( البته بنده خدا با اون قسمتهای اشاره شده در بالا که باهاش در گیرم و وضعیت افتضاح بازار کار اینجا آشنا نیست خوب ) می گفت تو برای من حکم طلا رو داری ، خیالم بابت هر کاری که بهت میسپرم راحت راحته ....

اون روز با یکی از همکارهام که چند وقتیه رفته  چت می کردم می گفت از اونجا بیا بیرون تو برای اونجا زیادی خوبی 

معلومه که راست میگن جفتشون.

 باید برگردم به دنیایِ خودم ، چه جوریش رو هنوز در این آشفته بازار اینجا نمی دونم ، ولی فقط می دونم قدم اولش ترمیم اون اعتماد به نفسیه که این سالها خیلی خط و خش برداشته و الان بزرگترین زنجیره دورِ  پام و بعدش هم روغنکاری اساااااسی همت و اراده 

این همه همت و اراده و تحمل رو که دارم اگه بتونم بندازم تو مسیری که باید باشن ، اوضاع خوب خواهد شد به امید خدا 

نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست شنبه 9 اردیبهشت 1396 ساعت 19:08

از خوندن این نوشته کلی انرژی گرفتم. به نظر من اولین قدم برای تغییر تحلیل درست ومنصفانه وضع فعلیه که تو این تحلیل رو داری. شاید کمتر کسی بتونه از شخصیت خودش یه نقد و تحلیلی به این راحتی داشته باشه. برات ارزوی موفقیت دارم. تو شایستگی رسیدن به ایده آلهایت داری.

متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد