کمی تا قسمتی ترسناک !!!

دیشب تنهای تنها بودم یعنی تو کل خونه هیچ کس نبود. 

آدم ترسویی نیستم ولی خوب اصلا  هم راحت نبودم ، تا آفتاب نزده بود تو حالت نیمه هشیار خوابیده بودم ! با یه کمد نیمه باز! برای روشن کردن ملایم اتاق ( یادم باشه چراغ خواب بخرم برای مواقع مشابه )

امشب و فردا هم همینه  

حتی هاپوهای همسایه هم نیستن اقلا دلم خوش باشه یه جانداری هست این دور و بر. از رد شدن ماشین و آدمیزاد تو خیابون هم که خبری نیست ،سکوت محضضضضض!!

بعد تو این سکوت محض میبینی که یکی داره می کوبه به دیوار، عین مواقعی که این دو تا هاپوها بالا راه میرن ، ولی خوب اونا که نیستن 

اول فکر می کنی از خیالاته ولی صدا که بیشتر میشه میبینی نه هیچ هم خیال نیست .سریع میری تو حیاط رو نگاه می کنی به امید تکون خوردن درختها که نتیجه بگیری باد داره درِ انباری یا پارکینگ رو تکون می ده ولی درختها هم ثابتن. 

بعد میری اجالتا صندلی رو بین در ورودی و دیوار تکیه میدی ، البته فقط یه ورودی از چهار ورودی موجود این طوری امن میشه!!! ، بعد  فکر میکنی اگه به صدا ،نشونۀ دیگه ای هم اضافه شد حتما یادت باشه قبل رفتن تو کوچه از راه پنجرۀ اتاق خواب موبایلت رو هم برداری که به 111 زنگ بزنی .

بعد می ری کوچه رو نگاه می کنی و خونه همسایۀ روبرو رو میبینی  که چراغش روشنه و فکر می کنی کاش روت میشد و می تونستی به اون آقا کچله بگی بیاد بره طبقه بالا رو چک کنه ، بگی که صدا میاد و ترسیدی ، ولی خوب نمیشه دیگه ، خیلی مسخره اس! بعد چشمت میفته به گربه شون که لم داده جلوی چرخ ماشین و تو دلت قربون صدقه اش می ری ، البته مختصر و سریع!!

بعد برمی گردی و به همسرت مسیج میدی که ببینی هنوز بیداره یا نه که خوشبختانه بیداره .

بعد زنگ می زنی و می گی داری سکته می کنی از ترس و بعد میبینی که همسرت داره نوع صدارو شرح میده و تو میبینی که آره دقیقا صدا همون طوریه که می گه .

بعد همسر می گه این دیوار پشت مبل که میره دور میزنه تا دم ماکروویو تو آشپزخونه  در واقع تو خالیه   و از پشت به حیاط بالا راه داره و محل عبور مرور جوجه تیغیه ،همونی که اونشبی دیده بودتش و خیلی هم  نازه !!بعد میگه احتمال این هم هست که Possum باشه ما قبلا با ... دیده بودیم این مسیر رو ولی  نگفته بودیم که شماها نترسید ...

خلاصه نمی دونم با این توضیحات با صدا کنار اومدم گو این که جوجه تیغی نمیتونه این طوری یورتمه بره ، ولی الان تو این پشت دیوار اژدها هم باشه من راضیم !! 

 من همون فرض می کنم طرف جوجه تیغیه که این دو شب هم بگذره 

اون صدای شبه لیوان افتادنی  که اومد رو هم می ذارم رو حساب این که فنجون چایی جوجه تیغیه از دستش افتاده !!!! 

-------------------------------------------------------

الان داره باز صدا میاد

 به قول امروزیها ،  دیوارو نکنه نیاد تو ،صلوات !!!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 19:46

اینقدر قشنگ شرح دادی که کاملا محیط و شرایط رو حس کردم
نمیدونم بخندم یا ناراحت باشم ولی خوشحالم که بالاخره گذشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد