دوشنبه ها عصر


معمولا هر کاری می کنم  (کوچک یا بزرگ) بعدش پشیمون می شم. علتش هم اینه که در موردش خیلی فکر می کنم و تا مدتها دست از ارزیابی کردنش بر نمی دارم  و خوب وقتی پرونده یه چیزی رو تو ذهنت نبندی هر بار که بهش فکر می کنی یه نکته تازه در موردش کشف می کنی یا به یک راه حل متفاوت می رسی.

حالا اینارو نوشتم که بگم منِ پشیمون از اغلب تصمیمها ، هر دوشنبه عصر کلی قربون صدقه خودم می رم که چه کار خوبی کردی که روزهای کاریت رو کردی چهار روز. یعنی اون در آمد یک روز که هیچ در آمد یک هفته هم نمی ارزه به این شادمانیِ رهاییِ موقتِ دوشنبه ها عصر 


* محیط کار هیچ مشکلی نداره و آدمها هم یا خوبن یا خنثی ،هیچ استرس و دغدغه ای هم نیست ،فقط بودن در جایی که ربطی به تو نداره تحملش در اغلب اوقات خیلی سخته هر چند که پر باشه از تجربه های تازه و با مزه ،هر چند که بودن تو اون شرایط لازم باشه ولی این حرفها اغلب تو گوش روحت نمی ره ....

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا جمعه 29 مرداد 1395 ساعت 01:30

فکر میکنم باید از پشیمون بودن پشیمون بود .اصلا چرا باید اینقدر وقت برای گذشته گذاشت .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد