اتفاقات کوچیک ولی دلچسب

یه چیزایی هست که باید بهشون دقت کرد و قدر دونست 

من شایددارم  یه کم کوتاهی  می کنم تو این زمینه ،تو لذت بردن از اتفاقات به ظاهر بی اهمیت ولی در اصل با ارزش 

دیروز سر کار یهو دیدم یه چهرۀ آشنا جلوم ایستاده با یه لبخند پت و پهن .بعد دیدم یکی از خانومهایی بود که روزهای چهارشنبه صبح، تو سنت جان با هم کار می کردیم .

همون خانومی که اون روزی که گفتم کار پیدا کردم با یه خوشحالی که حتی متعجبم کرد بغلم کرد و حرف اون دو نفر دیگه ای که داشتن حرف می زدن رو با کلی ذوق قطع کرد تا خبر کار پیدا کردن من رو بهشون بده و تا نیم ساعت بعد همه می دونستن خبر کار پیدا کردن من رو ( یادمه شنیدن صحبتهاشون در مورد خودم و این خوشحالیشون چقدر چسبید به دلم اون روزی)

دیروز می گفت من اینجا خرید نداشتم فقط این اطراف بودم گفتم بیام ببینمت ،می گفت خیلی خوشحالم برات که مشغول شدی و....

برخورد با یه همچین آدمی که هفته ای یکبار تو یه خیریه میدیدیش و فقط تا ظهری شاید سه ،چهار جمله بینتون رد و بدل میشد ولی از دیدن یه تغییر مثبت تو زندگی تو اینقدر خوشحال میشه و خوشحالیش رو باهات به اشتراک میذاره ،اتفاق قشنگیه ...   

نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست شنبه 5 تیر 1395 ساعت 20:31

از بس که دوست داشتنی هستی تو

ای جون دلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد