مثل پماد سوختگی* می مونه گوش دادن به موسیقی با زبان مادری بعد یه روز هجومِ کلمات زبان بیگانه و داغ شدن ذهن و حتی گاهی روح.
این مرهم رو دو روزه کشف کردم. می چسبه کنار پنجره بشینی به چراغهای روشنِ تو تاریکی نگاه کنی و این کلمات آشنا دست نوازش بکشن رو دم و دستگاه شنواییت و اون ذهن دائم کارکرده ات...
*خودم می دونم تشبیه شاعرانه و قشنگی نیست !!!
اتفاقاً خیلی هم شاعرانه است!! من چند وقت پیش یه شعری خوندم با نام "پماد سوختگی"
چه جالب،چی بود شعرش حالا؟