شروع تمرین جدید....


امروز رو مسیج زدم به مدیر خیریه که نمیام ، چون دوست نداشتم برم همین ! بعد نشستم پای فیسبوک یه عالمه زمان گذاشتم صفحه هایی که دوست دارم رو دیدم و خوندم. صفحه های هنری ،عکاسی ،سفر ،...هر چند یک دقیقه یک بار هم به خودم تذکر می دادم اینقدر عذاب وجدان نداشته باش ! گناه نمی کنی داری کاری که دوست داری رو انجام می دی!

همیشه از انجام کاری که در مسیر اهدافم نباشه عذاب وجدان دارم و خروار خروار خودم رو ملامت می کنم .یک عالمه هم وقت تلف شده دارم تو زندگیم ها مث اکثر آدمها ،ولی فرقم با اونها اینه که من بابت این وقتهای تلف شده و همین طور زمانهایی که صرف کارهایی میشه که دوست دارم ولی تو برنا مه های ذهنیم نیست با شدت وصف ناپذیری خودم رو سرزنش می کنم و این درد بدیه ! اینه که سالهاست خیلی خیلی کم پیش اومده از تو یه رختخواب موندن بیش از اندازه لذت ببرم و کیف کنم یا از خیلی چیزهای شبیه این.

امروز ولی موندم تو رختخواب وهی  به خودم هم گفتم نوش جونت بمون و لذت ببر  سر کارت هم اصلا نرو.  بگذریم که چقدر کابوس دیدم تو اون خواب و بیداریهای صبح و تلاش برای حق دادن به خودم !! ولی تمرینه دیگه شروعش کردم امیدوارم بتونم ادامه بدم !

بعدش هم از اون موقع دارم برای خودم تو فیسبوک می چرخم و کیف می کنم (تلاش می کنم که از لذت بردنم کیف کنم !! ) بعد هم خاله ام زنگ زد و نیم ساعتی صحبت کردیم. الان هم دو عدد سوسیس با یک عدد هاش براون گذاشتم سرخ بشه با نوشابه بخورم . 

از صبح هم موهام رو شونه نکردم و همین طور هَپل مَپل دارم تلاش می کنم این جمله برتراند راسل رو تو ذهن و وجود چموشم !! جا بندازم :

"وقتی که از تلف کردن آن لذت می بری ،وقت تلف شده نیست "

اون دوستانی که از دستشون بر میاد منو در این مهم یاری کنن !!بابام دراومد بس که خودم رو نقد کردم ،من معمولا زورم تنهایی  به این عادتهای نهادینه شده نمی رسه ها گفته باشم ....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد