این روزها کسی نمی تواند پنهانی بمیرد !!!!


اختراعات و ابداعات جدید در دنیای ارتباطات باعث شده که دوریها اون معنی  قدیمشون رو از دست بدن. قدیم ها یادمه خبر دار شدن از فامیلی که خارج از ایران زندگی می کرد و اغلب هم محدود بود به آمریکا و چند تا کشور اروپایی ،فقط از طریق نامه ای بود که سالی چند بار می رسید و به نطرم هیچ چیزو هیچ چیز نمیتونه جای خوشحالی زمانی رو بگیره که پستچی زنگ می زد و می گفت نامه دارید. این شیرینی وقتی که دم عید بود و کارت تبریک خارجیی هم همراه نامه ،چند برابر می شد .گه گاهی هم تلفن زدن بود. اون موقع با بودن فقط یک فقره تلفن تو خونه و شرط جمع بودن همه افراد در یک زمان مناسب که بشه به اون طرف زنگ زد و هزینه بالای تلفن که تو حساب کتابهای نرمال خانواده ها خیلی جایی نداشت ،تلفن زدن  هم محدود بود. اغلب اوقات تلفن زدن از سمت اون شخص خارج نشین انجام میشد و هنوز برای من معماس که آیا اون موقع که هیچ کدوم از این وسایل ارتباطی نبودن  ساعت هم اختراع نشده بود !!! که این تلفن های گاه به گاه درنیمه شب ایران زده میشد!!! یعنی اون اشخاص مزبور با واقعیتی به نام اختلاف ساعت آشنا نبودن یا شاید هم خواب این وری هارو به هیچ حساب می کردن !! حالا به هر دلیل تو خونه ما که این تلفنها همیشه نیمه های شب بود و البته برای من که خجالت می کشیدم با نفر اون طرف خط صحبت کنم زمان خوبی بود چون چنان خودم رو به خواب می زدم  که تمام صدا کردنهای پدر و مادرم ،که همه رو هم میشنیدم ،بی نتیجه میموند که یعنی من الان در خواب بسیاار عمیقی هستم مثلا .( یادم باشه ایندفعه ازشون بپرسم آخه این چه کاری بود یه بچه خجالتی نه ده ساله رو وسط خواب شیرینش بیدار کنید با اونی که یه جمع و تفریق ساده بلد نیست برای محاسبه اختلاف ساعت حرف بزنه !!!)

حالا اما قضیه فرق کرده ،فیسبوک ،تلگرام ،اسکایپ ،ایمو ،واتس آپ ،....آدم رو در جریان کوچکترین اخبار مبدا قرار می ده. حتی اگه اهلش باشین از اینکه هر روز خانوادتون ناهار و شام چی خوردن و کی رفته خونه کی و کی چه گفته و چی نگفته و .... خبر دار میشین .

و این خیلی خوبه و بعضی وقتها  یه کوچولو هم بد .بعضی وقتها احساس می کنی تو این سر دنیا هم نمی تونی یه کاریو برا خودت انجام بدی و اصلا اگه هوس کردی چند وقتی واسه خودت گم و گور بشی امکان نداره چون هنوز سر یه زمانهایی باید خونه ات باشی که اگه نباشی عجیبه یا باعث نگرانی می شه و ....

به نطرم خوب بود اون زمانها که اینها نبود و گاهی می تونستی تو یادها نباشی و اخبارت رو هر شش ماه یا نمی دونم هر سه ماه به روز کنی ، نه دم به دقیقه !!!


پ.ن .چند وقت پیش  مادر یکی از آشناها فوت کرده بود و مامانم  زنگ زده بود بهم و می خواست این خبر رو هم  بده که یادم نره تسلیت گفتن به بازماندگان .دیدم انگاری اون مدلهای قدیم تو ذهنشه هنوز که مثلا خود عموی من هر پنج سالی ، ده سالی که کسی می رفت پیشش در جریان فوت تمامی درگذشتگان اون بازه قرار می گرفت. تازه اگر یهو اون شخص یادش میومد و حالی ازش می پرسید ! خلاصه مامان منم شروع کرد که آره مامان فلانی حالش یه کم خوب نیست و... (مثلا برای اینکه من در راه دور ناراحت نشم و ....) گفتم آره مامان می دونم حالش خوب نیست خدا هم رحمتش کنه دو سه روز پیش به دخترو نوه هاش تسلیت گفتم مامانم گفت از کجااااا فهمیدی ؟ جوابم مشخصه  از فیسبوک. این روزها کسی نمی تواند پنهانی بمیرد !!!!


پ.ن دوم :خدا کنه این آدمهایی که بی اجازه ویدئو کال می کنن یه جورایی متوجه بشن دقیقا این مثل اینه که کلید بندازی بری تو خونه مردم بی اجازه .روم که نمیشه اینو بهشون بگم چند باری با اکراه جواب دادم به همچین مواردی ولی بعد اون دیگه می ذارم این جور زنگها همین طور برای خودش بزنه.....


نظرات 2 + ارسال نظر
مینا شنبه 1 اسفند 1394 ساعت 01:09

حالا همیشه نه ولی بعد یکسال و اندی که هر روز و هر لحظه خاطره ی نبودنت مثل پتک توی فرق سرمه میشه یه سری زد بهتون ؟ یا الله یاالله

حالا یا الله بگید شاید بشه یه کاریش کرد ولی کلا من با تماسهای تصویری مشکل دارم به خدااااا

مگهان پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 13:27 http://Meghan.blogsky.com

وای پی نوشت آخر عالی بود:| واقعا نمیفهمن و دست خودشونم نیست... نیست دیگه حتما!!!

آره واقعا شاید نمیدونن کار خوبی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد