مادرم...


ای جانم که چقدر به یه خبر خوب ،هر چند کم هر چند مختصر احتیاج داشتی تو این همه مدت... 

چقدر صبر کردی برای اینکه یکی از پیغامهای من این جوری سر ذوقت بیاره 

چقدر این مدت صدام و نوشته هام خالی بودن از شوق و خوشی و هیجان

چقدر تو این مدت همیشه صدام  خسته و کسل بوده و نتونستم سر ذوق بیارمت 

چقدر حوصله کردی این صدای بی هیجانِ بی بالا و پایینِ یکنواخت رو

بی حو صلگی هام رو تموم می کنم 

قول میدم 

تو هم مثل همیشه دعام کن ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد