امروز از دنده چپ بلند شدم ناجووووور .....


با این که خیلی دوره با این که دوسش دارم انگاری !!!! ولی گاهی دوست دارم بخوابونم تو گوشش و بگم هی یارو فکر کردی کی هستی ؟ همچین از ته جیگرم حسهای بدمو بریزم سرش.

اصلا شاید یه جور انتقام ،انتقام بابت چیزهایی که اون داره و من ندارم که فکر می کنم اگه دنیا رو حساب کتاب بود اونم نباید می داشت ...یا شاید من باید می داشتم اگه   آینده نگری بیشتری داشتم ، اگه یه کم سرم تو حساب کتاب دنیا بود به جای درگیر بودن احساسات در آن زمانهای باید !!!!

یا انتقام بابت اینکه اونجوری که باید باشه و توقع میره که باشه !! نیست 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد