نمیدونم شماره این نوشته چنده ؟؟


1- از نداشتنش هم راضیم هم پشیمون !!! ولی این روزا طرف پشیمونیش گاهی می چربه و حسابی غصه دارم می کنه .

2-این چند سالی که سر کار نرفتم دمار از روزگار خودم درآوردم با این کنکاشی که تو این روح بدبختم می کنم (قبلش وقت و انرژی نداشتم برای این مهم انگاری ! ) ،یعنی تونل میزنم تا عمق n متریِ این وجود بدبخت ،دونه دونه از بابت همه جاش و همه کاراش ازش حساب می کشم بیرون یه بار دو بار هم نه هزااااار بار ،بی خیالم نمیشم کلاً .این روند لاینقطعه 

یعنی اون دنیا نوبت حساب کتاب من برسه می گن شما بفرما برو، به اندازه کافی خودت به حسابات رسیدی، اون بابایی هم که از خودت در آوردی با اون گناههایی که کردی در. کلا بی حسابیم.اصلا به ما می سپردی خدمتت برسیم بابت خطاهات بهتر باهات تا می کردیم ،له کردی این روحو ! دهنشو سرویس کردی بدبختو!!


مورد یک و دو هیچ ربطی به هم ندارن

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد