مهمونی ناهار آخر سال


امروز مهمونی ناهار آخر سال سنت جان بود ،برای تمام نیروهای داوطلب منطقۀ North Shore و همین طور مدیرها.

ما هم دعوت بودیم و رفتیم.اولش ، شاید تا پنج دقیقه، بودن تو یه همچین جمعی سخت بود و فکر کردم دو ساعت رو چه جوری باید بگذرونم ولی خوب خیلی زود اوضاع خوب شد .

تجربه جالبی بود، مثل اینکه یه نفر رو بیارن تو عروسیهای ما ، اون هم بدون هیچ توضیحی  .تو تجربه قبلی ،مهمونی اون شرکت کننده های مسابقه آشپزی، من و دوستم ناظر بیرونی بودیم ولی امروز جزء مهمونها بودیم و اوضاع فرق می کرد ،در هر صورت خیلی خوب بود، اغلب این آدمها اینقدر خوش برخورد هستن که نذارن احساس غریبی کنی و یه چیزی پیدا می کنن که باهات حرف بزنن . ساکت تر از اونی که تو خیلی از مهمونی های خودمون هستم  نبودم ! همون اول هم که تو شش و بش انتخاب جای نشستن بودیم ،پُل دعوتمون کرد سر میز خودشون و خیالمون رو راحت کرد.

مدل پذیرایی ناهار هم جالب بود ،هر میز به ترتیب دعوت میشد برای کشیدن غذا و بعد از خالی شدن دور میز پذیرایی ،گروه دیگه دعوت میشدن، اینه که از هیاهو و شلوغی مدل عروسی های ما !!! موقع شام خبری نبود .

دیگه اینکه برای اولین بار پاولُوا رو هم امتحان کردم معروفترین دسر نیوزلندی که البته انگاری استرالیایی ها هم می گن مال اونهاس .این دسر هم ظاهرا به افتخار خانم آنا پاولوا ،بالرین روسی به این اسم در اومده !

دسر فوق العاده ای نیست ولی خوشمزه است ،جایی باشه دوباره می خورم  

در مورد لباس پوشیدن تو یه همچین جمعی برای موارد بعدیهم اوضاع و احوال دستم اومد.البته اینجا بابه که در موردنوع  لباسی که باید پوشید بپرسی و اصلا چیز عجیبی نیست ولی خوب دیدن و نتیجه گیری عملی کاربردی تره .


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد