دوست دارم دست روحمو، مغزمو، نمیدونم دست اون عضوی که سناریوی خوابهارو می نویسه بگیرم بشونمش ،تو چشماش نگاه گنم بگم آخه خجالت نمیکشی! اینا چیه می سازی؟از کجا میاریشون اصلا ؟!!!!
شاهکار که زیاد دارن ولی آخریش پریشب بود که خواب دیدم یه مسافرت رفتم و یا نمیدونم یه جایی تو یه برنامه صحبت کردم یا حالا یه چیزی تو این مایه ها ،بعد اون واقعه رو ضبط کرده بودم و به این و اون نشون می دادم حالا این رخداد کجا ظبط شده بود ؟؟؟ روی یه دونه کتلت !!!!
و من هر بار می خواستم اون فیلمو به کسی نشون بدم این کتلتو بر می داشتم می ذاشتم تو فر و بعد فیلم داخل مموریش پخش می شد. تکنولوزیش هم وایرلس بود چون بین اون گازی که من کتلتو می ذاشتم تو فِرِش برا پخش !!!! و تلویزیون هیچ اتصالی نبود.اون وسط هم این کتلته داشت می پُکید و همه سیب زمینیهاش (رنده درشت هم شده بود) داشت می زد بیرون و من غصه می خوردم حالا چه جوری از اطلاعاتش بک آپ بگیرم !!
خوابهات هم غربی شده
خیلی جالب بود! کتلت !!!!