مشتری مداری !


برای وبلاگ قبلی که توش می نوشتم ایمیل زدم که یه جوابی بده آیا نوشته هایی که قبل از اینکه زحمت بکشن و مشکل سیستمو حل کنن موجود بود و وقتی مشکل حل شد تمومشون رفت، جایی گوشه ای تو سروراشون هست یا نه؟ فعلا که هیچ جوابی نیومده. نمی دونم چرا اصلا باید انتظار جواب داشته باشم از جایی که وقتی زد و  بخش بزرگی از خاطرات یه عالمه ادمو نابود کرد حتی یک معذرت خواهی ساده هم نکرد.

یاد اون گیر و گوری افتادم که با بانک ملت پیدا کردم و یه ماهی ،بلکم بیشتر، اسیرم کرده بود و وقتی هم برای راه حل از خودشون درخواست راهنمایی کرده بودم (با دادن توضیحات کامل ) بعد بیشتر از یک ماه وقتی که دیگه برادرم رفته بود اون چندر غاز پولو از اون خراب شده گرفته بود یه جواب زدن که توضیحاتتون کامل نیست!! و ما نمیتونیم کمکی کنیم و به این شماره زنگ بزنید که کارشناس ما راهنماییتون کنه!!

و باز یاد مایکل! افتادم (همون کارمند بانکی که در نوشته های مفقود شده ازش کلی نوشته بودم) که دوباره وقتی یکی دو هفته پیش براش یه ایمیل زدم و یه سوال کردم بعد چند ساعت دیدم جواب داده، اول از همه هم نوشته که فلانی! چقدر خوشحالم که ایمیلتو دیدم و یه خبری ازت شده و بعد حال همسر رو با ذکر اسم پرسیده و بعد هم توضیحات کامل بابت رفع مشکل. این اهمیت دادن به مشتری که آخرش هم به سود همون موسسه و اصلا برای منافع اونجاس چیزیه که جاش حسابی تو سیستم کشور ما خالیه ،خیلی هم خالی.

برخورد خوب و دوستانه با مشتری هم که کاملا اینجا عادیه (که باید هم باشه) چیزی که یادمه این اواخر، روز به روز کمتر میشد تو ایران. من خودم وحشت می کردم برم تو یه بوتیک و چند تا سوال کنم و ولی بعد چیزی نخرم برخوردها واقعا تو اغلب موارد بد و بی ادبانه بود تو یه همچین حالتی.یا تفاوت فاحش برخورد فروشنده با کسی که می شد حدس زد تعداد اسکناسهای تو جیب و کیفش چندین و چند برابر توئه و یا تو بعضی موارد تفاوت برخورد با تو و اون دختر رنگ و لعاب دار که خوب، حرف زدن باهاش ... بگذریم.

اینجا ولی از این ارزیابی ها هیچ خبری نیست.چند وقت پیش رفته بودم تو یه فروشگاه همینطوری چرخ بزنم دیدم یه گوشه این  صندلاشو زده جفتی دو دلار!منم یه جفت برداشتم و رفتم برای حساب کردن.جلوتر از من یه آقایی بود که کلی خرید کرده بود چند تا پلیور و کفشو ...یه کم که ایستادم دیدم صندوقدار کلی معذبه و بعد این آقارو برد سمت یه صندوق دیگه و همکارشو صدا کرد ،همکارش هم اومد گفت بابت این وضعیتی که پیش اومد براتون معذرت می خوام و من مونده بودم کدوم وضعیت!! بعد هم دمپایی های دو دولاری رو حساب کرد و تو یک کیفی گذاشت که خودش خیلی بیشتر از دو دولار می ارزید و از خریدم هم تشکر کرد و  ...

 

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد