امنیت

شنبه شب یه فستیوال چینی تو یکی از پارکهای بزرگ اینجا برگزار بود، سال اولی هم که اومده بودیم رفتیم این فستیوال رو .ولی اون موقع و فکر کنم دو سالِ بعدش  جای دیگه برگزار می شد.

چند تا خیابون منتهی به پارک رو بسته بودن برای عبور و مرور راحت عابرین ، چون در حالت عادی این شهر این همه عابر نداره .

خلاصه بازار مکاره ای به راه بود و جاهای مختلف هم بساط موسیقی و...

یکی از این گروههای موسیقی  به واسطه صدای انکرالاصوات خواننده اش !!! توجهم رو جلب کرد و رفتم وسط جمعیت نشستم تا هم لذت ببرم از هنرش و  هم اون لحظات ملکوتی رو ثبت کنم.

هنرنمایی خانوم خوش صدا تموم شد و من هم بلند شدم رفتم پیِ دیدنِ بقیه هنرنمایی ها ،نمی دونم فکر کنم حدود یک ربعی گذشته بود که اومدم موبایلم رو بذارم تو کیفم که دیدم کیفم نیست! 

جالبه اولین چیزی که به نظرم رسید به یاد داستانهای شنیده شده در وطن این بود که موقعی که من حواسم نبوده تو این شلوغیها یک نفر بند کیفم رو پاره کرده و برده  و منم چون کیفم سبک بوده متوجه نشدم !!!

خلاصه هراسان و در حال حدس زدنِ احتمالات ، مسیر اومده رو برگشتیم و نهایتا به همون جایی که مدهوش اون نوای آسمانی شده بودم رسیدیم و دیدم کیف نازنینم همون جایی که نشسته بودم روی زمینه ! 

شادمان و خندان کیف رو برداشتم و محتویاتش رو چک کردم ،همه چی سر جاش بود

الان میبینم که چه کار خوبیه این جماعت وقتی یه چیزی یه جایی افتاده بهش دست نمیزنن و میذارن همون جا بمونه تا اون بنده خدای مال گم کرده بیاد و برش داره و سرگردون کوی و برزن نشه 

   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد