امسال یعنی سال نود و شش اولین تولدم بود که سر کار بودم 

تجربۀ تبریکِ تولد شنیدنِ از همکار رو نداشتم تو همۀ این سالها 

خوب بود و  بهم چسبید. به خصوص یه سری تبریکهای غیر منتظره که روزم رو قشنگ کرد.

به رسم اینجا هم کیک و بیسکوییت و شیرینی خریدم  و گذاشتم رو میز ناهارخوری تا هر کسی تو برک خودش بخوره و به جون ما دعا کنه ! 

خانومهایی که سر خونه زندگی هستن ، معمولا خودشون چند جور کیک درست می کنن و میارن برای روز تولدشون ،  جقله ها هم هله هوله می خرن ، چیبس و پفک و دیپ و نوشابه  ....

من هم  دیگه یه کاری کردم مابین...


ایران که بودم فکر می کردم وقتی مهاجرت کنم حتما روز تولدم و روز عید رو مرخصی می گیرم ، الان می بینم لزومی که نداره هیچ ، معنی هم نداره .... 

  

همین طوری

به یه کشفی در مورد خودم رسیدم که البته تازه هم نیست و اون میل سیری ناپذیرم به یک سری از اقلامه 

در راس این اقلام هم فکر می کنم می تونم علاقه به ماگ خریدنم رو قرار بدم

الان دارم دل دل می کنم برای خریدن یک ماگ سفید با عکس یه دخترِ دلبر که داره چای می خوره و یه بخار خوشگل هم بلند شده از تو لیوان نوشیدنیش ( شایدم چای نباشه ! ) 

تو این بین هم یاد آقا نبات افتادم ، آقا نبات یه پلنگی بود روی یکی از ماگ هام که خیلیییی دوستش داشتم و الان دو سال و دوماهه که تو کارتونه و منتظر اومدن اینجا که بشینیم باهم یه چای اعلا بخوریم ....

 

ندانستن عیب است !!!

آقا ما یه سوال داشتیم همیشه 

یعنی چون  شنیده بودیم این آقایونی که گوشواره گوششونه ، روم به دیوار بلهههههه ! سوال شده بود صحت و سقم این مساله برامون !

 بعد که اومدیم بلاد کفر زندگی کردیم دچار بهت شدیم  که یعنی این همه آدم گوشواره به گوش بله ؟؟؟؟ پس تکلیف اون زن و بچه و اون کانون گرم خانوادگی که هرم گرماش کاملا هم محسوسه چی میشه ؟؟؟

خلاصه داشتیم این سوال رو تو دلمون دیگه... 

  تا اون روزی تو محل کار همکارم بهم گفت فلانی صبح دست زدم به گوشام داشت خون میومد ، گفتم آخی چرا ؟ !!!  اومد جلو و گوشواره هاش رو نشون داد و گفت گوشواره های جدیدم رو دیدی ؟ گفتم آره خوشگلن !!!! گفت فکر کنم به خاطر اینا باشه عوضشون کردم ، یادته قبلیهام رو ؟ یادم بود. 

گفت یه مدتم یکی مینداختم و.....

در این مکالمات گوشواره ای بودیم که دیدم فرصت خوبیه تکلیف این قضیه رو روشن کنم ، اینه که  پرسیدم این حکایت گوشواره گوش کردن آقایون چیه راستی ؟ معنی خاصی داره یا همین جوری یه مده ؟ 

گفت گوشواره اگه یکی باشه اون هم تو گوش راست یعنی طرف گ .ی هستش ولی یه دونه تو گوش چپ و یا دوتا هیچ معنییی نداره 

خوووب ، این هم از این . این مشکل هم حل شد بالاخره ....

راستی گفتم این همکارم مذکره ؟ گوشواره قبلیاش ازاین چسبونها بود دوتا نگین الماس گونۀ چسب ، جدیدها دو تا حلقه کوچک طلایین  


اول فروردین سال 96

- اول فروردین سال نود و شش را چگونه گذراندید ؟ 

- رفتیم امتحان رانندگی دادیم و به سلامتی قبول شدیم  :)  :)  :)  

هورااااااا

سالی که نکوست از همین اول صبحیِ بهارش پیداس.....


دفعه قبل بود آقاهه گفت سر تقاطع هزیتیت کردی !! بعد ردم کرد 

امروز به جبران  و برای هزیتیت نکردن ، تو میدون یه جوری رفتم که این دفعه خانومه جیغ زد ، دروغ نمی گم ، مبالغه هم نمی کنم ، قشنگ جیغ زد ، کاشکی می تونستم صدای جیغش رو بنویسم ، خوب نمیتونم  ولی از صبح برا چند نفر اجراش کردم 

بعد با خودم گفتم الان میگه برگرد بریم وی تی ان زد ( VTNZ ) یعنی همون مرکزی که امتحان رو می گیره ولی نگفت . بعد منم با خودم گفتم خوب مریض نیست که اگه بخواد با این مورد ردم کنه وقتش رو بیست ، بیست پنج دقیقه تلف کنه اینه که با مکالمه درونی که با خودم داشتم ، خودم با خودم به این نتیجه رسیدیم که بقیه مسیر رو شرافتمندانه رانندگی کنم و اون جیغ بنفش رو هم فراموش کنم .

خلاصه هی پیچیدم راست هی پیچیدم چپ هی سَرَم  رو چرخوندم که یعنی دارم آیینه چک می کنم ، هییییی راهنما زدم ، هی حق تقدم رعایت کردم تا امتحان تموم شد     و خانومه هم دفتر دستکش رو در آورد و گفت تو میدونها درست رانندگی کن !!! وقتی خطرناکه نرو !!!و  هفت هشت دقیقه ای همین طور حرف زدو در جا هم یه ریپورت نصیحت گونه برام فرستاد در رابطه با همون میدون کذایی و بعد هم  بالاخره برگۀ موقت گواهی نامه فول نیوزیلند رو داد دستم و گفت تا چند روز دیگه هم اصل گواهینامه میاد در خونه  و خودش هم  راهی شد تا یا قرص قلبش رو بخوره یا سرش رو بکوبه به دیوار  .....