از واقعیتهای نچسب زندگی این است که اغلب آدمها خواستها و نظرات کسانی که ازشان میترسند را دقیق تر ،سریع تر و با دقت بیشتر به جا می آورند تا خواسته ها و نظرات کسانی که شاید دوستشان دارند یا یک رابطه احترام آمیز بینشان برقراراست.
بر هم خوردن آرامش خودشان است که معیار میشود برای آنکه چه کسی را بالای سر بگذراند و حلوا و حلوا کنند و چه کسی را رها کنند به حال خودش تا خودش زخمهایش ،دلخوریهایش و خستگیهایش را بلیسد و آرام آرام التیام پیدا کند.
اگر مطمئن بشوند که ناراحت کردن شما ،بی توجهی به خواسته ها و احساسات شما برایشان گران تمام میشود ،بازی را برده اید!
اگر هم کسی هستید که عادت دارید عصبانیت ها و خستگیهایتان را سر دیگری آوار نکنید و در گوشه خودتان آرام و بی صدا با آنها دست و پنجه نرم کنید ، تا به خودتان بیایید میفهمید که در نظر همه تکه آهنی هستید که نه باید ناراحت بشود و نه باید از کسی انتظاری داشته باشد و نه باید لبخند ار لبش دور بشود .....
و این روح را فرسوده می کند ،خسته می کند ،بی تفاوت می کند، به فنا می برد...
اگر دوباره به دنیا بیایم در سن هجده سالگی شوهر می کنم و از سن بیست سالگی هم میروم سراغ تولید فرزند، سه تا خوب است به گمانم
از سواد و مشق و کتاب هم خیلی بخواهم همت کنم تا همان دیپلم می خوانم با معدلی حول و حوش سیزده چهارده
تمام رویاها و خواسته هایم را هم سیاهه می کنم میدهم دست پدر بچه ها
خودم صبح به صبح آرایش می کنم و به خودم و تا حدودی به امور بچه ها میرسم و دم عصر هم موقع برگشت پدر بچه ها دوباره آرایش می کنم
شام می خوریم ، پدر بچه ها ظرفها را میشوید و برای آخر هفته برنامه میریزیم که لب کدام رود بساط کبابمان را علم کند
دیگر هم کاری نخواهم داشت که برای مدل سازی میزان نیتروژن و فسفات و پاتوژن آن رودخانه چه گِلی بر سر بگیرم ....
از مزایای کلاس آنلاین بهره وری شدیدالحنی ! است از زمان
استاد در آن سو حنجره پاره می کند که آن تکه از رودخانه را چطور مدل کنید و کجای برنامه را انگولک ،شما در این سو گوش می کنید و زیر ابرو بر میدارید...