اسمش را چی بگذارم ؟؟

پارسال گمونم همین موقع ها بود که اولین گلدونمو خریدم 

تنها دلیلم هم این بود که یک کم به گوشۀ کانتر آشپزخونه رنگ و لعاب بده 

یک گیاه که فقط می دونستم از خانواده دیفن باخیاست و مقاوم و  همین طورمناسب برای من که زیاد اهل نگه داشتن گل و گیاه نبودم 

آمد پیشم و اسمش شد لوسی

لوسی تو یک گلدان سیاه پلاستیکی کوچک بود که گذاشته بودنش تو یک گلدون سفالی لعابدار قرمز رنگ 

براش یک گلدان بزرگتر گرفتم و آن گلدان خوشرنگ کوچک خالی ماند

گل پری آمد که فقط آن گلدان را پر کنه 

نازگل ولی فرق می کرد ، نه خریده شد که رنگ و لعاب بده به کنج آشپزخانه نه اومده بود که گلدون خالی ای را پر کنه 

اومد چون زیبا بود ،اومد چون به دلم نشست

بعد از نازگل حکایت بقیه گلها همین شد ، دیده شدند و دل بردند و به خانه ام آمدند 

برای همه شان اسم گذاشتم

ساغر ،کرشمه ،سرمه ،افسون ،طلا ،عسل

همه شان قد کشیدند ،بزرگ شدند.

آرام از دلِ لوسی در آمد و ساقی از بغلِ ساغر

من علاقه و دلمشغولی جدیدی را کشف کرده بودم و تعداد این گلها هم زیاد میشد

حالا حال و هوایی از ایران ، از خانه های قدیمی ، از خانه مادر و مادر بزرگ خالی بود 

این بود که شمعدانی آمد ، اطلسی و حسن یوسف و قرنفل آمدو البته گل جعفری که  این آخری سلیقه من نبود

آمدند و دلبریها کردند ،بزرگ شدند ،غرق گل شدند. 

بهشان حسابی می رسم و آنها جبران می کنند با بوی عطرشان ،با گلهای خوش رنگ و سرحالشان ، با برگهای سرزنده و شادابشان

دیروز فکر کردم که چرا برای گلهای ایوان اسم نگذاشته ام تا حالا ؟

حسم به هر کدام را مرور کردم ، شکل و شمایل هر کدام را نظاره کردم و شدند:

دلبر ،دلبرک ،پریوش ،رعنا ، ارغوان ،گیسو، ترگل و البته آقای جعفری 

حالا همه گلها اسم دارند 

یک گلدان خالی هم مانده در انتظار مهمان جدیدی که در آغوشش بکشد و گیاه کوچکی هم مانده در انتظار اینکه اسم مناسب او هم به ذهنم بیاید 


اسمش را چی بگذارم ؟؟