7


اون موقع که حالت خوب نیست ،اون موقع که دنبال کسی هستی که باهاش حرف بزنی و یه کم سبک بشی ،اون موقع که دنبال کمکی ،دنبال راه حلی ، اون اسمهایی که میان تو ذهنت، عزیزترین های تو هستن... 

اون موقع که خوشحالی ،اون موقع که دوست داری اتفاقای خوبتو تعریف کنی ،اون موقع که دوست داری از حس شادیت بگی بی ترسِ از هر گونه برداشتی ،اون افرادی که میان تو ذهنت، ارزشمندترین های تو هستن ...

 

حس جدید...


دیروز بعد از هشت ماه و چند روز که تو این سرزمین بودم و بعد از هفت ماه و چندروز که تو این خونه بودم،بالاخره حس اینکه اینجا (یعنی خونه ای که توش هستیم) خونه اس بهم دست داد.

یه کم خونه رو مرتب کردم (که البته نسبت به کارهایی که این چند وقت تو خونه می کنم خیلی بود)، مرتب کردنی که در اوج بی حوصلگی شروع شد ولی منجر به این حس خوب شد. حال و هوای دم غروب هم  این حس خوب رو تکمیل کرد.

هوا یه جوری بود که یه  حس قشنگی رو از قبل برام تداعی می کرد، حس دلچسب  نفس کشیدن هوای محشر  بهاریِ دم دمای عصر روزهای اواخر فروردین و یا اوایل اردیبهشت  تهرون تو سکوت آرامش بخش کوچه پس کوچه های  خلوت و ساکت و مشجر پرت بالای شهر و همراه بوی گل 

دیروز هوای خنک و  دلچسب ،سکوت و بوی گلِ توی هوا یه جورِ آشنایی بود انگار،احساس کردم سالهاست که اینجام احساس کردم که تو خونه ام....

نمیتونم وصف کنم حسم رو، ولی قشنگ بود،خیلی قشنگ. بعد از هشت ماه نبودِ یه حس ضروری، دوباره اومدنش هرچند نه دائمی ،خیلی می چسبه...

     

6


دیروز دوباره رفتم میت آپ زبان ،هر هفته این گروه تو یه کافی شاپ جمع میشن و اولش با بازی شروع میشه و در نهایت هم هر دو سه نفر شروع می کنن با هم صحبت کردن. صاحب مجلس !!! (نمیدونم بهش چی بگم )  وسطهای جلسه رفت ولی ما یک ساعت هم اضافه تر موندیم و حرف زدیم  (یعنی سه ساعت) .یه ایرانی دیگه هم اومده بود.

بقیه چینی و ژاپنی بودن و از اروپایی های دفعه قبل خبری نبود.خداروشکر اغلبشون هم در کمال تعجب زبانهاشون خوب بود.

صحبتهای اینبار بهتر بود، به جای پرسیدن در مورد حجاب خانومها  و اینکه آیا ایران امنه برای سفر کردن و این جور چیزها که ته ذهن رو تلخ می کنه و هی باید توضیح بدی که بابا با خیال راحت به ایران سفر کنید و حالشو ببرید و نترسیدو تصاویر مثبت از کشورت بهشون بدی... کلی تعریف و تمجید شد از چشمهای من  و اینکه کلا خانومهای ایرانی چشمهای قشنگی دارن و شماها زبانتون چقدر از ما آسیایی ها* بهتره و...این جور حرفهای دلچسب تر


*در تقسیم بندی آدمهای مناطق مختلف دنیا ،آسیا مفهموم قاره ایشو نداره یعنی از دید جماعت خارجی حالا هر نوع خارجی ،ما ایرانی ها آسیایی نیستیم ،آسیایی ها ،چینی ها ،ژاپنی ها ،تایلندی ها ،کره ایها و خلاصه همه این ملیتهایی هستن که شکل همدیگن.ماها میدل ایستی محسوب میشیم ،عنوانی که من ازش متنفرم بس که یاد آورِ جنگ و ترور و کشت و کشتار و خشونته 

به هر حای در تمام فرم ها هم در مورد منطقه جغرافیایی منطقه ما میشه میدل ایست نه آسیا 


 

   

5

 

ایران تو اولین خونه مون که بودیم ،یه آقایی بود که میومد برای نظافت راه پله ها. اسمش حسین بود . آدم مودب و ساکت و تمیزی بود.

خیلی وقتها بهش کمک می کردم، هر دفعه که می گفتم قبل رفتن یه سر بیا در خونه ،یه برق خوب خوشحالی تو چشماش میومد.

وقتی ماشینمو عوض کردم و ماشین نو رو دید، دفعه بعدی که اومد برای نظافت ، موقع رفتن اومد در خونه رو زد و با خجالت چیزی که تو دستش بود رو بهم دادو گفت برای ماشینتون 

یه قرآن کوچیک بود تو یه قابی که از مهره های چشم زخم درست شده بود با دعای و ان یکاد که تو یه کیف کوچیک  بود....

امروز تو  فکرها و مرور خاطراتم یهو این اتفاق اومد تو ذهنم و کام ذهن رو شیرین کرد....


  

بی حاشیه


من از حدود پنج شش سال پیش کلا بی خیال اخبارشده بودم و فقط از رو حرفهای بقیه می فهمیدم چه حال و چه خبره،ولی چیزایی که از قبل  یا از همون نگاه کردنهای گذری اخبار یادمه اینه که در صد بالایی از بخش خبری ما مربوط به اخبار خارجی اون هم جنگ و کشت وکشتار و این جور چیزا بود ،رو این حساب اخبار اینجا برام خیلی متفاوت و جالبه.

 اولا اینکه اصولا کار زیادی به دنیای خارج از این جزیره ندارن مگه اینکه چی باشه، مثلا اخبار پناهنده های سوری خیلی خوب و کامل پوشش داده شد ،ولی یادمه خبر مربوط به توافق هسته ای ایران و امریکا جزء سومین  یا چهارمین خبر یه بخش خبری بود که خبر دومش مربوط به پیدا کردن و نجات و درمان یه گربه تو یه قبرستون متروکه بود! و این برای ما که تو ذهنمون کردن همه دنیا معطل ما و اخبارمربوط به ما هستن ،جالب وعجیب بود!!

کلا هشتاد در صد اخبار اینجا ،اخبار داخلیه خودشونه و اون هم چه اخباری ،مثلا از دیروز اولین خبر مربوط به گشتن نیروهای پلیس برای پیدا کردن یه پسر بچه بود که گم شده بود و دیگه امروز صبح با نفربرهای زرهی ارتش  !! شروع کرده بودن به گشتن مناطق ،متاسفانه جسد پسر بچه پیدا شد ولی اینی که این همه جون آدمای کشور خودشون براشون ارزش داره قابل ستایشه ،(این وسط  هم طبق معمول  پنجاه نفر نیروی داوطلب به نیروهای پلیس کمک می کردن)

کلا اخبار همینه، اتفاقای داخل مجلسشون ،گزارش گم و پیدا شدن آدمها ( به خاطر طبیعت اینجا این اتفاق زیاد میفته متاسفانه) و.... از فضولی  تو کار بقیه خبری نیست خدارو شکر ،هر کی هم علاقه منده میتونه بره شبکه هایی مثل الجزیره و...اونهایی که اینجا قابل دریافتن رو بشینه نگاه کنه.

ورزششون هم همینه، کلا  نصف بیشتر خبرها که مال تیم سوپر محبوب راگبیشونه و بعد کریکت و قایقرانی و ....

هیچ کاری به اخبارمثلا فوتبال جام ملتهای فلان جا و بهمان جا ندارن اصولا !!

که این نکته اخیر برای من بسیاااار مثبته بس که به فوتبال علاقه مندم