دونه ای سه و نیم دلار

اگر احیانا دوست دارید در فصل تابستون انار میل بفرمایید و گند بزنید  به این سمبل خوشگل پاییزی تشریف بیارید نیمکره جنوبی 

سر و کلۀ انار هم بالاخره  تو میوه فروشی ها پیدا شد... 

*قیمت ذکر شده در عنوان برای انارهایی به قاعده سیب گلاب است البته !!! برای انار درست و درمون  و به قاعده هندوانه باید برم اون میوه فروشی چینی ها ببینم چی به چیه ! 

این حواس گاهی پرت !

همین شنبه ای نشسته بودم که یهویی برق از سرم پرید و دوان دوان رفتم پاسپورتم رو چک کردم و دیدم ای دل غافل از تیر ماه اعتبار نداره !!! 

راستش یه کم ترسیدم ولی  دیدم احتمالا مهم اون ویزامه که هنوز معتبره .اما خوب ویزای معتبر تو پاسپورت نامعتبر رو نمی دونستم حکمش چیه !

البته هم برای بیمه ،هم برای گواهینامه با همین پاسپورت منقضی اقدام کرده بودم که در مورد اول  مشکلی پیش نیومد و از دومی فعلا خبری نیست. 

حالا باید کارهای مقدماتی رو امروز و فردا انجام بدم ( یه مقدار زیادیش رو دیروز ه... انجام داد) و مدارک رو بفرستم سفارت ایران که یه شهر دیگه اس. امیدوارم به موقع برسه دستم تا برای تمدید ویزا به مشکل زمانی نخورم...

ایجوری

از من که گذشت ! من این درد رو دارم هفت ماه و چند روزه که با خودم می کشم !!

ولی نمی دونم اون همکار طفلکم اگه بفهمه که هفت ماهه داره با یکی حرف می زنه که هشتاد در صد حرفاش رو نمی فهمه چقدر می تونه تاب بیاره ؟ !!!!

 

سانتا سیکرت !

یه لیستی بچه ها نوشته بودن از اسمهاشون و یه توضیح هم بالاش بود و زده بودن به دیوار اتاق ناهارخوری. 

با دیدن کلمه سانتا سیکرت و ده دلار، این طوری نتیجه گرفتم ( دیگه متن رو نخوندم ) که دارن برای سال نویی پول جمع می کنن بِدَن به کسی ،به چه کسی معلوم نبود البته ، چون اینجا که نه آبدارچی داریم نه نظافتچی و... بعدش هم گفتم لابد بابت ریا نشدنه  که سانتا هم سیکرِت می مونه این وسط.

با خودم گفتم ولش کن هر چی تا حالا به هرکی کمک کردم بسه !! امسال رو نمی خواد به اون شخصی که معلوم نیست کی هم هست کمک کنم ،اینه که اسمم رو ننوشتم تو لیست.

امروز وقت چای صبح !! یکی از بچه ها رفت و لیست رو برداشت و پرسید تو نمی خوای تو سانتا سیکرت باشی ؟ منم که آماده بودم بگم ولم کنید اصلا نمی خوام به هیچ کس کمک کنم پرسیدم چی هست این سانتا سیکرت اصلا ؟

و دیدم ای بابا قضیه یه چیز دیگه اس و این جوریه که هر کی بخواد اسمش رو می نویسه و بعد همه اسمها رو میندازن تو یه ظرفی ،چیزی و هرکی یه اسم رو بر می داره و برای اون شخصی که اسمش رو برداشته یه هدیه می خره تا سقف ده دلار ،بعد انگاری اون کادو رو می ذاره یه جایی ( ما قراره بذاریم دفتر مدیر) ....

حالا این که اون شخص آیا میفهمه کی براش کادو خریده یانه یا کی کادوش رو بهش میده رو نمی دونم و نپرسیدم ،البته فکر کنم نفهمه دیگه با توجه به اسم مراسم.

خلاصه من هم اسم وحشی ترین همکارمون که اتفاقن میونه مون با هم بد نیست !!! ( از مزایای یاد گرفتن نحوه تا کردن و برخورد با آدمهای وحشی و مساله دار در محیط کارهای ایرانم ) افتاد بهم.

بعد پرسیدم حالا من باید برای این دوست گلمون چی بخرم ؟ که گفتن اون همه چی خوشحالش می کنه شامپو بدن !!! شکلات ...  

گفتم کی باید کادو رو بدم بهش گفتن کریسمس ایو و دیگه روم نشد بگم شرمنده من دو ساله اینجام ولی هنوز نمی دونم این روزای شما کدوم به کدومه 

اینه که اول باید برم تقویم رو نگاه کنم ببینم کریسمس ایو کیه بعد هم فکر کنم ببینم چی بخرم برای این شخص مزبور .

در کنار اینها ذوق دارم برای اون کادویی که قراره بگیرم فقط خدا کنه شامپو بدن نباشه چون اصلا خوشحالم نمی کنه 

و اما استخر

1-امروز رفتم استخر ،برای اولین بار تو این سرزمین جدید 

دوستم کارت مهمان داشت و با هم رفتیم 

خوب بود و خوش گذشت .خلوت بودنش از هر چیز دیگه اش بهتر بود این که فقط شش نفر تو آب بودیم ،ما سه نفر و سه تا آدم دیگه 

البته تو ساعتهای بعد از کار انگاری حسابی شلوغ میشه. 

2- باید ورزش کنم ، باید ورزش کنم و به داد این ریه های کم حجم برسم ،نفس کم دارم برای سربالایی رفتن ،برای شنا کردن... 

این هم باید بره تو لیست اصلاحات 

3- این رو مدتهاس فهمیدم که یه سری تضاد حسابی هست بین خواسته هام با هم دیگه ،خواسته هام و توانایی هام ، خواسته هام و اراده ام ....

امروز که داشتم از یه سربالایی یه پارک بالا می رفتم و به زمین های این شهر پر شیب فحش می دادم به ه... گفتم لطفا این بار که داشتم می گغتم کی بشه برم تا بیس کمپ اورست بهم بگو شما فعلا سربالاییِ  ورودی  آلبرت پارک رو بدون فحش دادن برو تا بعد .....

 4- اغلب مراکز ورزشی اینجا انگاری این طوریه که یه هزینه سالیانه میدی و با اون هزینه هر چند روز و هر چند ساعت که بخوای می تونی از امکاناتش استفاده کنی. این امکانات شامل همه کلاسهاییه که برگزار میشه.یعنی می تونی بری استخر بعد بری باشگاه ورزش کنی برای خودت و از دستگاه ها استفاده کنی  و  بعد بری  کلاس باله ، بعد از اون در بیای بری زومبا و الی ماشالله ...  

5- دو زار کالری هم که سوزوندم با ناهار خوردن و کافه رفتن بعدش جبران شد !!! ناهار رو گرفتیم و رفتیم که لب دریا بخوریم که به علت باد نسبتا سرد نتونستیم طاقت بیاریم و دویدیم تو ماشین و همین طوری که در کنج گرم و به دور از خنکی بیرون ( تابستونه الان !!!! ) غذا می خوردیم ، آدمهایی که تو آب شنا می کردن رو تماشا می کردیم که چندتاییشون هم بچه بودن البته !!!!