دلتنگی ...

ادمهایی که اون چیزایی که دارن همونیه که می خوان یا فکر میکنن همونیه که می خوان ،کسایی که با سرزمینی که توش هستن راحتن ،با آدمای دور و برشون با برخوردای اون آدمها  با رفتارای اون آدمها....چقدر خوشبختن 

چون ساعت یک نصفه شب با دیدن عکسی که همون موقع برادرشون از پدر و مادرشون  و خودش براشون فرستاده از شونزده هزار کیلومتر اون ورتر، قلبشون درد نمیگیره ،نفسشون بند نمیاد از زور دلتنگی ،به هق هق نمیفتن از این همه دوری  از این همه خواستن و .....

نظرات 3 + ارسال نظر
مینا شنبه 25 مهر 1394 ساعت 19:39

شاید تا حدی میفهمم چی میگی ولی برای زندگی بهتر و شادکردن دل اونهایی که دوستت دارن باید صبوری کرد .

اره چاره فقط صبره ،چیزی که من دیگه خسته شدم ازش

دختر بهمنی شنبه 25 مهر 1394 ساعت 06:33 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

عزیزم دلتنگی ؟.....
الهی.... کاش میتونستم کمکت کنم

مرسی نازنین

یه دوست شنبه 25 مهر 1394 ساعت 02:16

دوری و نزدیکی به فاصله فیزیکی نیست. باور کن.

منم اینطوری فکر می کردم ،ولی نزدیک بودن فیزیکی هم مهمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد